همزمان با برگزاری انتخابات مجلس نهم در زمستان سال گذشته پدیده یی به راه افتاده بود [که بهترین نامی که بر روی آن می توان گذاشت «اصلاح طلبی» و «اصلاح طلبان»است] و جمعی از نامزدها به عنوان «اصلاح طلب» وارد عرصه رقابت شده بودند در حالی که اصلاح طلبان خود ساکت بودند و بعضا هم رد صلاحیت شده بودند.این افراد به عنوان بخشی از جریان اصلاح طلب وارد رقابت انتخابات مجلس نهم شدند و برخلاف جریان اصلی اصلاح طلب که در برابر «اصلاح طلبان مشابه» سکوت اختیار کرده بودند، رسانه ها و چهره های اصولگرا مملو از گزارش، خبر، تفسیر و تحلیل های این افراد شده بود که مدافع حضور «اصلاح طلبان در انتخابات» بودند. طبیعی هم بود که این گونه باشد. اصولگرایان به اعتبار آن چند نفر در بوق و کرنا می دمیدند که انتخابات آزاد است و مخالفان و از جمله اصلاح طلبان هم در این انتخابات آزادانه شرکت کرده اند.
مشابه همین داستان دارد در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو هم اتفاق می افتد. در حالی که اصلاح طلبان اصلی هنوز تصمیم جدی اتخاذ نکرده اند مشابه ها به راه افتاده اند و باز هم مثل انتخابات مجلس نهم رسانه های دولتی و وابسته به اصولگرایان با سر و صدا خبر از اجلاس، گروه هایی و نشست برای انتخابات ریاست جمهوری می دهند.
البته انصاف باید داشت و همه این بدلکاری و مشابه سازی را به پای رسانه های اصولگرا ننوشت. اینها به هر حال می خواهند نشان بدهند که انتخابات پیش رو مثل انتخابات مجلس نهم در اسفندماه سال گذشته کاملامردمی بود و همه گروه ها در آن شرکت داشته اند. طبیعی است آنها خواسته باشند از آب کره بگیرند و گردهمایی چندین شخصیت و چهره غیراصولگرا یا حتی اصلاح طلب را به عنوان گردهمایی بزرگ اصلاح طلبان جا بیندازند. حقیقت این است که خود اصلاح طلبان به مراتب بیش از «بدلکاران» و رسانه های اصولگرا مقصرند. با اینکه کمتر از شش ماه به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نمانده اما هنوز هیچ عزم و اراده جدی، متشکل، منسجم و سازمان یافته از جانب اصلاح طلبان به چشم نمی خورد. آنچه در ظرف چند ماه گذشته بوده سخنان و اظهارنظرهای پراکنده، کلی و تصادفی بوده. یک روز ؟؟؟ اعلام کرده که عزمش جدی است و به عنوان نامزد اصلاح طلبان می خواهد در انتخابات شرکت کند و روز دیگر گفته که شرکتش در انتخابات با رایزنی رهبری اصلاحات خواهد بود. روز سوم گفته که شخصیت مستقلی است و به کسی کاری ندارد و روز چهارم اظهارنظر دیگری کرده است. هنوز معلوم نیست که آیا رهبری اصلاح طلبان بر روی نامزدی آقای دکتر عارف به عنوان نامزد جریان اصلاح طلب نظر دارد یا نه. فی الواقع مساله دکتر عارف، اسحاق جهانگیری و محمدعلی نجفی به جای خود، اصلاو اساسا معلوم نیست که آیا اصلاح طلبان طرح و برنامه یی برای انتخابات دارند یا خیر؟ آیا اساسا می خواهند در انتخابات شرکت کنند؟ آیا صلاح است و درست است که در این انتخابات شرکت کنند؟ آیا اساسا اصولگرایان اجازه فعالیت انتخاباتی و شرکت گزینه های شناخته شده اصلاح طلب در انتخابات را می دهند یا خیر؟
به همین دلیل است که امروزه در شرایطی که حدود شش ماه به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری زمان باقی مانده متاسفانه هیچ حرکت جدی ای از سوی رهبری اصلاح طلبان به چشم نمی خورد، اصلاح طلبان مشابه بلااستفاده از این فضا شروع کرده اند برای خود بریدن و دوختن.
این هم حکایت دردناکی است که اصلاحات و اصلاح طلبان به عنوان یک جنبش عظیم دموکراسی خواهی در ایران این همه از نظر رهبری در مصیبت و فلاکت باشد. اما تردیدی نباید به خودمان راه بدهیم که جنبش نیرومند دموکراسی خواهی در ایران منتظر دور هم جمع شدن رهبران اصلاحات نخواهد نشست و نسل جدیدی از رهبری اصلاحات پا به میدان خواهد گذارد.
زیباکلام- روزنامه اعتماد، شماره 2543