کبنانیوز- احسان یوسفی
قسم به قلم و به هرآنچه که می نویسد.
متاسفانه اگر این روزها کشورعزیزمان ایران درگیر برخی مسائل حساس و پایهای شده و هزینههای جبران ناپذیری را در ابعاد اقتصادی و سیاسی به زندگی مردم را متحمل شده است پیش از آن که عوامل خارجی در ایجاد این شرایط نابسامان دخیل باشند وجود افراد ناپخته و غیر متخصص در مسئولیتهای کلانیست که این وضعیت را که میتوانست با تعقل و تدبیر و استفاده از تجارب صاحبنظران و بدون لجبازی، برطرف کند را دشوار ساخته است.
اخیرا مصاحبه تند نماینده محترم کهگیلویه و بهمئی و چرام در نقد دولت اصلاحات که از دلایل منطقی و علمی به دور بوده و بیشتر عامه پسندانه میباشد را مطالعه کردم. البته آنچه که از سوی ایشان ایراد شده است پیش ازآن که فهوای کلامشان حاوی نقد باشند، بیشتر به سوی تخریب و خط فکری جبهه سیاسی ایشان برمیگردد که اگر مصاحبههای این نماینده محترم در طی قریب به 1 ماه گذشته را بررسی کنیم اظهارات این نماینده مجلس در جهت تخریب وجهه اصلاحطلبی بر اساس پیشبینیها و بدور از تخصص بوده است.
جناب آقای بزرگواری
نمیدانم چرا باید این واقعیت تلخ را که در وصف ما مردم ایران زمین وصف کردهاند درست باشد، آنجایی که بیان می کنند ملت ایران حافظه تاریحی کوتاهی دارند!
آری اتفاقا امروز بار دیگر وقتی بیانات شما را نظارهگر بودم به صداقت این گفتار پیبردم که چه طور میشود سید علی محمد بزرگواری در کوران داغ انتخابات مجلسنهم از شعار همدلی، وفاداری و خدمت رسانی در دوران اصلاحات سخن بگوید و آنان را نیرویهای خدوم نظام بپندارد و از اقداماتی که در گذشته انجام دادهاند صادقانه تشکر کند اما به یکباره امروز بازی شطرنجی که حتی دوستان اصلاحطلب نقشی در چیدن مهرههایش نداشتهاند را بر هم میزند و اصلاحطلبان را متهم میشمارد!
جناب بزرگواری
شاید یادتان نباشد اما ما ملت ایران بخصوص مردم کهگیلویه و بویراحمد نیک میدانیم که شما انسانی ساده و پاک میباشید اما متاسفانه ثبات سیاسیتان را در این دوره از کیاست نمایندگی مجلس را کمرنگ دیدهایم!
چه طور می شود فردی در مجلس هشتم در برابر هئیت رئیسه مجلس شعار مرگ بر موسوی و کروبی که از نیرویهای اصلاحات را سر میدهد اما در انتخابات مجلس نهم دست به دامان نیروهای اصلاحطلب میشود؟
چه طور می شود شخصیتی که تا دیروز خواستار مرگ اصلاحات بوده است، در زادگاه تاریخی خود به خانه های نیرو های توانمند اصلاحات کهگیلویه حضور پیدا می کند و از آنان رایشان را در حمایت از کاندیداتوری خود طلب میکند؟
چه طور می شود سید عزیز که تا دیروز که منافع شما تامین میشد اصلاحات خوب، توانمند و از نیرو های وفادار به نظام بود اما امروز که منافع حزبی و انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ایجاب میکند اصلاحات بیدین و ناتوان بوده است؟
حال آیا با این اظهار نظرهای شما می توان پیش بینی کرد که روزی در همین مجلس نهم شعار مرگ بر احزاب و گروهای علاقمند خود را دهید؟
اکنون اگر بگویم ملت ایران حافظه تاریخی کوتاهی دارند سخن به اشتباه نرانده ایم که اگر خلاف بر این بود قطعا امروز برخی از نمایندگان مجلس اشخاص دیگری بودند!
جناب آقای بزرگواری
ما جوانان اصلاح طلب نیز با شما هم عقیده هستیم که دولت اصلاحات با تمام خدمات ارزشمند و قابل توجهی که در طی 8 سال به ملت شریف ایران از سر وظیفه و خدمترسانی انجام داد، قطعا اشتباهاتی را نیز با خود به همراه داشته است که یقینا اگر آن اشتباهات هرگز رخ نمیداد امروز دولت محبوب اصولگرایی شما نه بر مسند قدرت بود و نه نمایندگان اصولگرایی چون شما سید عزیز ، نمایندگان ملت در بهارستان.
اتفاقا ما اصلاحطلبان امروز اگر شرایط را برای خود غیر قابل تحمل و فضا را به دور از دوستی و صمیمت میپنداریم به خاطر اشتباهاتمان است که اگر آن روزها با جریانهای انحصار طلب قاطعانه برخورد میکردیم امروز این چنین تاوانش را نمیپرداختیم هرچند گذشت زمان درس های فراوانی به ما داده است که از گذشته پلی رو به آینده به سمت صلح و آزادی و عدالت خواهیم ساخت.
نماینده محترم مجلس نهم شورای اسلامی
به سخنان رئیس جمهور محبوب ایران در دولت اصلاحات بدون آنکه اطلاعات کاملی داشته باشید تاخته اید!
تعجب میکنم چه طور می توانید بیان کنید که در دولت اصلاحات مشکلات اقتصادی به یک طرف گذاشته شده بود و تنها آزادی چند مجرم سیاسی در دستور کار قرار گرفته بود!
متاسفانه شما واقعیت را بیان نکرده اید!
اما مردم عزیز ایران به خوبی می دانید که در همان دولت اصلاحاتی که هرگز شعار اقتصادی سر داده نشده بود چنان اقتصاد را مدیریت کرد و آن گونه زندگی و رفاه را در ایران اسلامی ترویج داد که مردم از لحاظ اقتصادی هیچ گونه دغدغه ای نداشتند.
ای کاش از یاد نمی بردیم آن دولتی که دائما وعده آمدن پول بر سر سفره مردم را ارمغان می داد علاوه بر آنکه پول نفت را بر سفره رنگین و گسترده ملت پهن نکرد بلکه سفره های آنان را روز به روز کوچک و کوچکتر نمود.
ای کاش از یاد نمی بردیم در همان دولت اصلاحاتی که شما عزیزان آن را از فهم اقتصادی تهی می پنداشتید بدون آنکه شعار اقتصادی داده باشند با فروش نفت 19 دلاری و جریان های انحصار طلب ضد ملی که در هر 9 روز 1 بحران برای دولت مردمی و عظیم اصلاحات ایجاد می کردند ، این دولت اصلاحات بود که تورم را به نرخ نزدیک به 10/5 درصد رساند که در برنامه چهارم توسعه به دنبال تورم یک رقمی 9 درصد بودند که دولت را به دستان مبارک شما اصولگرایان سپردند و حال واقعیت نیز تجلی گشته است که دولتی که بالاترین میزان فروش نفت را درطی این 8 سال به اندازه تمام دولت های بعد از انقلاب را در دست داشته است تورمش چنان افسار گسیخته است که اکنون نماینده اصولگرای مجلس با خنده ای بر لب بیان می کند که اگر اصلاحات بر سر کار می آمد دلار سه هزار تومان می شد و خدا رو شکر ما بر اریکه قدرتیم و دلار دو هزار پانصد تومان است اما گویا این نماینده محترم اجبارا گذشته را در دولت اصلاحات به خاطر نمیآورد تا قیمت ترک نرخیدلار را مشاهده کند و از گفتار خود که خلاف واقع بیان کردهاند آگاه شود!
سید عزیز
به اقتصاد اصلاحات نقد وارد کرده اید و از فشار و مشکلات اقتصادی که بر زندگی مردم وارد شده بود سخن گفته اید. اما ای کاش پیش از آنکه در باب تخصص در اقتصاد به گفت و گو می نشستید اندک آماری از همان وزیر اقتصادی که درباره بمب ارزی کشور حاضر به پاسخگویی نبوده است سوال می کردید تا واقعیت را سرای دیگر برای شما باز گو میکرد که در دوران اصلاحات با بودجه 20 میلیارد دلاری ما رشد اقتصادی 4/7 درصدی را تجربه کردیم، اشتغال 600 هزار نفری را تجربه کردیم. در حالی که خشکسالی، زلزله و رسیدن قیمت نفت به زیر 10 دلار را داشتیم و گاهی درآمد سالانه مان 10 میلیارد دلار بود در حالی که بودجه را با 19 میلیارد دلار بسته بودیم.
حتی سید محمد خاتمی در همان مصاحبه ای که خاطر شما و دوستان محترمتان را آزرده است به زیبای بیان کردند که:
“من یک بار در دیدار با حضور رهبر معظم انقلاب (حدود سال 81) گفتم مملکت ما آماده take off است و همه امکانات را دارد(البته معذرت میخواهم که لفظ فرنگی آن را بکار می برم). همان جا بود که نطفه اولیه چشم انداز بسته شد و بعد از آن در دولت ما تدوین و سپس مورد تایید رهبر فرزانه انقلاب قرار گرفت. در سال 67 که جنگ تمام شده بود مملکت واقعا ویران بود و بعد دولت سازندگی آغاز بکار کرد. البته حتماً دولت بنده و آقایان هاشمی و موسوی اشکالاتی داشته است، اما واقعا ممکلت از سقوط و فرسودگی بیرون آمد. بسیاری از مسائل امروز، در همان زمانها زیر بنایش گذاشته شد. البته در زمانی تورم به بیش از 40 درصد هم رسید اما کنترل شد و در دوران من به کمترین حد خود رسید یعنی حدود 11 درصد و بعد ارز با همت مرحوم دکتر نوربخش و آقای دکتر ستاری فر و دولت تک نرخی شد و این اقدام بسیار حیاتی بود که هم منشاء بسیاری از فسادها را می خشکاند و هم از سرمایه ملی حفاظت می شد و این اقدام بزرگ ممکن بود دوباره تورم را سرسام آور افزایش دهد، ولی با همت دوستان چنین امری اتفاق نیفتاد، بلکه از یازده و اندی درصد به حدود 15 درصد رسید و بلافاصله هم از سال بعد از تک نرخی شدن شروع به کاهش کرد. اما الان با این همه درآمد تورم بالا می رود و بیکاری زیاد شده است. ما با رشد صنعتی 14 درصدی و رشد کشاورزی 11 درصدی و رشد بالای سرمایه گذاری توانستیم 600 هزار شغل ایجاد کنیم. اما الان چطور ممکن است رشد اقتصادی زیر 2 درصد باشد اما 2 میلیون شغل ایجاد شود؟! مگر اینکه معجزه شود!”
متاسفانه دولت محبوب اصولگرایی شما، با تز های غیر علمی و به دور از کار کارشناسی چنان مقوله اقتصاد را مشوش و پیچیده کرده اند که دست آورد این تصمیمات یک شبه چیزی جز اختلاف فاحش طبقاتی در جامعه نبوده است! که وقتی ردپای این فکر های بدون برهان را جستجو می کنیم به فساد مالی 3 هزار میلیاردی در دولت محبوب و مدینه فاضله اصولگرایی نهم و دهم می رسیم که بارها و بارها دولت اصلاحات را به خاطر فساد ها خود ساخته که هرگز هم اعلام نشدند متهم میکردند اما خوشبختانه خدا بار دیگر نشان داد دست او بالاتر از هر دست دیگریست تا جایی که در همین پرونده فساد مالی که در دولت پاک اصولگرایی هزینههای زیادی را برای نظام مقدسمان ایجاد کرد حتی در بین متهمان ردیف آخر آن خبری از هیچ یک از مدیران ارشد و خوشنام و حتی درجه چندم اصلاحات نبوده است!
نماینده محترم استان ، سید گرامی
شما به خوبی آگاه هستید و بر این اصل یقین دارید که اگر در دولت اصلاحات یک پرونده سوء استفاده پنج میلیاردی پیدا می شد، کفن پوشان به خیابانها می ریختند و نیروهای خودش وزیر اقتصاد آن دولت را در خیابان استیضاح می کردند اما افسوس که امروز قیمت کفن نیز گران است و نیروی خود جوش هم از
سوز سرمای عدالت و رفاه دولت یار ، قد علم نمی کنند .
سید ارجمند
ما اصلاح طلبان نیز با تمام انتقادات صریح و بی پرده ای که به دولت ها داشته ایم اما در عین حال وفادار به رهبر فرزانه انقلاب و نظام و کیان این مام میهن نیز بوده ایم؛ اما من امروز به عنوان نسل چهارم این انقلاب متاسفم که کسانی از انقلاب سخن می گویند و آن را برای خود مصادر و دیگران را به ضدیت به آن معرفی می کنند که خودشان برای این انقلاب حتی یک سیلی هم نخورده اند!
هر چند در آینده تاریخ در باره همه ما عادلانه به قضاوت خواهد نشست اگرچه تاریخ را همیشه فاتحان نوشتهاند!
ما اصلاح طلبان اینگونه نوازشهای دلسوزانه را بارها شنیدهایم، گوشمان زناله پر است و بدنهایمان زشلاق نامروت زمان کبودست، اما همچنان چون سرو خوش قامت استوار ماندهایم و سپیده دم را به انتظار خواهیم نشست.
البته این را نیز به خوبی می دانیم هرچه به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نزدیک تر شویم سیل تخریبها و بد اخلاقهای سیاسی به پایگاه عظیم اصلاح طلبی بیش از گذشته بیشتر خواهد شد تا دوستان محترم به وسیله حمله کردن به قبای پر شوکت اصلاحات خود را بزرگ کنند و چند صباحی نقل محافل خبری شوند اما نمیدانند که هر چه قدر نیز آنان بزرگ شوند جایگاهی جز آرشیو خبرگزاریها ندارند، بل خوش بود آنکس که در نگاه و فکر و دل ملت به یادگار بماند.
و شاید حال و روز ما اصلاح طلبان چون حکایت زیر باشد که با سکوت خود آن را معنا می کنم!
منصور حلاج را که میبردند پای چوبه ی دارش، به خواهرش گفتند بیا برای آخرین وداع.
او هم آمد اما بدون حجاب ظاهر؛ بدون چادر …
مردها همه بانگش زدند که: “پس حجابت کجاست زنک ؟! “
او گفت: “من اینجا مردی جز منصور نمیبینم .
اگر مردی به جز منصور میبینید؛ نشانم دهید تا مویم را از او بپوشانم.”