نون والقلم و ما یسطرون <سوگند به قلم و آنچه مینویسند>
نوشته دوست گرامی آقای حمید کرمی در بابد<برنده مناظره هدایت خواه وکواکبیان کیست؟> را مطالعه کردم و وقتی ایشان به زعم خود اما با نام ملت یار هم فکر خود جناب هدایت خواه را پیروز مناظره خواندند و آن زمانی که دلایل پیروزی ایشان را نیز برشمردند پیش از آنکه به غیر منطقی بودن دلایل آن نویسنده منتقد باشم آن چه مرا بیش از گذشته آزاده خاطر کرد ستایش بی حد و حصر و بت سازی وایجاد هاله نور مقدس نویسنده به آقای هدایت خواه بود که تعصب نویسنده بی آنکه نظر همگان را بداند خود با انجام نظر سنجی های مهندسی و البته پنهان هم چون گذشته ایشان را برنده این مناظره معرفی کردند.
اولین نقد را باید به مسئولین برگزار کننده این نشست دانشجویی وارد دانست. آنجایی که بحث مناظره در مورد “پیرامون مذاکره و رابطه با آمریکا وگفتمان انقلاب درباره آمریکا” می باشد باید از کسانی که شناخت و سر رشته ای به علوم سیاسی ، روابط بین الملل و فن دیپلماسی داشته اند دعوت می شد که وقتی به مدارک تحصیلی آقای کواکبیان با دکترای علوم سیاسی و آقای هدایت خواه با کارشناسی ارشد یا دکترای !؟ مبانی فق و حقوق اسلامی نگاهی سطحی می کنیم به بی نظمی و ناهمگن بودن سطح تفکرات و ارتباط تحصیلات با موضوع بحث مناظره همه چیز را در می یابیم که باید علاوه بر شنیدن نکات آکادمیک و منطقی باید خود را نیز آماده گفتار تاریخی و به دور از بحث موضوع بدانیم!
که بنا بر چه منطقی آقای هدایت خواه می خواهند در مورد اصول روابط بین الملل یا فن دیپلماسی و یا حتی علم سیاست در مورد رابطه با امریکا ارائه نظر دهند؟
آیا تنها به صرف عضو یک جبهه سیاسی بودن که سال تاسیس آن به اندازه انگشتان یک دست هم نمی رسد دلیل منطقی برای ورد به بحث دیپلماسی و روابط خارجیست؟
آیا اگر هدف برگزار کنندگان تنها ارائه نظرات و رسیدن به نتیجه منطقی بود جز این است که باید از کسی در مقابل دکتر کواکبیان دعوت می کردند که از بحث آکادمیک در مورد روابط بین الملل یا دیپلماسی سر رشته ای داشته باشد؟
جناب آقای کرمی
همان طور که به زیبای فرمودید مناظره آدابی دارد که متاسفانه برگزار کنندگان آن با دعوت از جناب هدایت خواه با توجه به رشته تحصیلی ایشان و موضوع بحث از همان ابتدا به بی راهه رفته اند که ای کاش شما دوست ارجمند نیز بی طرفانه آن را گوش زد می کردید تا امروز به جانبداری متهم نشوید!
از ادب و متانت سخن به میان آوردید اما طوری وانمود کرده اید که گویا دکتر کواکبیان بر این اصل پایبند نبودند . اتفاقا هر دو مهمان ارجمند اگرچه اختلافات فکری زیادی با یکدیگر دارند اما هم آقای دکتر کواکبیان و هم آقای هدایت خواه در طول مناظره ادب و احترام یک دیگر را به زیبای حفظ کردند که باید به آن دو عزیز در روزگاری که آقایان اصولگرا در اریکه قدرت ادب را در برابر هوس قدرت ذبح می کنند درود فرستد و آرزوی شیوای و گسترش ادب را در ایران عزیز داشت.
دوست عزیز همان گونه که دکتر کواکبیان نیز بیان داشتند آقای هدایت خواه و طیف فکری ایشان بر خلاف آنچه که نوشته اید اصلا حاضر به داشتن ارتباط با امریکا نیستند و گویی این تعصب و باور اشتباه را در افکار خود بنا به هر دلیلی تقویت کرده اند که اگر کسانی امروز بخواهند در باب مذاکره با آمریکا گام بردارد گویی دین و شریعت و شخصیت ایران عزیز را به تاراج برده است!
اتفاقا تمام بحث ما در ارائه همین نظر نفهته است! که دوستان محترم اصولگرایی از جمله اقای هدایت خواه بنا به عدم شناخت جامع از اصول روابط بین الملل و فن دیپلماسی وقتی اسم مذاکره با آمریکا به ذهنشان خطور می کند احساس می کنند مذاکره یعنی تسلیم شدن در برابر آمریکا؟
احساس می کنند اگر لفظ مذاکره را بر زبان جاری کنند یعنی دین و شریعت خود را به شیطان بزرگ! فروخته اند؟
سازمان غیر دولتی شفافیت بین الملل روز چهارشنبه گزارش سالانه خود را درباره فساد مالی و اداری منتشر کرد.
به گزارش سرویس بین الملل انتخاب ؛ بر این اساس ایران از 100 امتیاز، 28 نمره کسب کرده و با 13 رتبه تنزل نسبت به سال گذشته درمیان 174 جایگاه، صد و سی و سوم شده است.
کره شمالی، سومالی و افغانستان رتبه آخر را به خود اختصاص دادهاند و دانمارک، فنلاند و نیوزیلند اول هستند.
رییس سازمان شفافیت بین الملل میگوید: «این گزارش همان چیزی را ما ماههاست میگوییم تایید میکند، و آن اینکه خطر فساد در یک کشور، رابطه ای نزدیک با اقتصاد و ثبات در آن کشور دارد.»
این گزارش وضعیت فساد در محدوده پولی یورو را نگران کننده خوانده است. در میان بیست و هفت کشور عضو منطقه یورو، یونان و ایتالیا به ترتیب بیشترین فساد مالی و اداری را تجربه میکنند.
آلمان و فرانسه به عنوان قدرتمندترین کشورهای محدوده یورو به ترتیب سیزدهم و بیست و دوم هستند.
شفافیت بین الملل، یک سازمان غیر دولتی و مستقل است که مقر آن در شهر برلن آلمان قرار دارد و از سال 1993 میلادی گزارشهایی درباره میزان فساد در کشورهای جهان و تلاش دولتها برای مبارزه با آن منتشر میکند.
امروز روز توست! * 16 آذر *
جالب است سهم تو از این دنیا فقط 1یک برگه از سر رسید تاریخ است!
بیش از این تو سهمی نداری یا نخواسته اند داشته باشی!
راستی امروز میگویند 16 آذر است!
روز توست اما تو حق برگزاریش را نداری!
روز توست اما تو حق مهمان دعوت کردن برای جشنت را نداری!
روز توست اما تو حق شور و شادی را نداری!
روز توست اما تو حق آزاد اندیشی و نقد را نداری!
روز توست اما تو حق آزادی بیان و زبان بی لکنت را نداری!
روز توست اما تو حق استفاده از رنگ های شاد طبیعت را نداری!
روز توست اما تو حق یاد کردن از دانشجویانی که در دانشگاه نیستند را نداری!
روز توست اما تو حق بودن در کنار دانشجویان هم چون ستاره آسمان وطنت را نداری!
روز توست اما تو حق نوشتن حقایق دلت را در دفتر مشقت نداری!
روز توست اما تو حق نشستن در کنار صندلی هم کلاسیت را نداری!
روز توست اما تو حق سوال کردن از استادت را نداری!
روز توست اما تو حق نفس کشیدن را هم نداری!
روز توست اما تو حق زندگی کردن را هم نداری!
روز توست اما تو حق انتخاب کردن را هم نداری
می دانم روز تو ست ، می دانم حق تو امروز...!
روز توست اما حق تو دانشگاه تک جنسیتیست!
روز توست اما حق تو دانشگاهی با دروبین های مدار بسته است!
روز توست اما حق تو دعوت به کمیته انظباطیست!
روز توست اما حق تو سلف های زندانیست!
روز توست اما حق تو اساتید متحجر است!
روز توست اما حق تو بودن در ته چاه است!
روز توست اما حق تو نداشتن روز توست!
روز توست، روز توست، روز توست، اما حقی در روز تولدت نداری!
آرای امروز روز توست بگذار روز تولدت را با اشک و لبخند تلخ تبریک بگویم شاید سال دیگر فردا روز بنویسم روز ، روز توست همان روزی که سال پیشی که آرزویش را برایت طلب کرده بدم که:
* اندکی صبر که سحر نزدیک است*
*
روز دانشجو 16 آذر
به تمام دانشجویان ستاره دار و بی ستاره
دانشجویان تعلیقی و اخراجی
دانشجویان در بند و بی بند
دانشجویان فکور و استوار
آنهای که همواره در برگیرنده تفکر و تعقل اند و برای آرمان خواهی و عدالت طلبی و آزادی تا پای جان مبارزه می کنند خجسته باد
خبرنگار «انتخاب» کسب اطلاع کرد، عارف معاون اول سید محمد خاتمی فعالیت های انتخاباتی خود را با راه اندازی ستادها و انتشار یک روزنامه، رسماً آغاز کرده است.
وی با تعدادی از چهره های سرشناس اصلاحات و اصولگرا نیز دیدار داشته است.
عارف که کمتر اهل گفت و گو و سخنرانی است ، قرار است طی هفته های آتی، سفرهای استانی خود را آغاز کند.
همچنین شنیده شده، روزنامه بهار که از روز گذشته بر روی دکه های روزنامه فروشی آمد، توسط معاون اول سید محمد خاتمی خریداری شده و از این پس، به عنوان تریبون اصلی وی فعالیت خواهد کرد. بهار تاکنون سه بار توسط دستگاه قضایی ایران توقیف شده و اکنون برای دوره چهارم منتشر می شود.
به گزارش سرویس سیاسی «انتخاب» ؛ عارف که به «سکوت» مشهور است و با وجود 4 سال معاون اولی دولت دوم خاتمی، از افراطیون جبهه اصلاحات دل خوشی ندارد ، از دیگر سو، رابطه بدی با اصولگرایان ندارد و حتی در روزهای نخست ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در سال 84، قرار بود معاون اول احمدی نژاد شود، اما برخی اتفاقات مانع این انتصاب شد.
وی در آخرین گفت و گوی خود، از احتمال ائتلاف با اصولگرایان سخن گفته و در عین حال گفته است «توبه فرمایان بگویند برای چه چیز اصلاح طلبان باید توبه کنند»
از سوی دیگر، برخی اصلاح طلبان چندان تمایلی به حضور او در قامت کاندیدای ریاست جمهوری ندارند. چندی پیش ، قدرت علیخانی مشاور پارلمانی آیت الله هاشمی رییس مجمع تشخیص در گفت و گو با «انتخاب» ؛ می گوید «آقای عارف خودشان برای ورود به عرصه انتخابات تصمیم گرفته و جبهه اصلاحات بر روی افراد دیگری تمرکز دارد»
با این حال باید دید، آیا عارف می تواند نظر مثبت جبهه اصلاحات و بالاخص شخص سید محمد خاتمی را برای حضور در عرصه انتخابات جلب کند؟
پاسخ به این سئوال می تواند نام او را به عنوان یکی از مدعیان اصلی صندلی ریاست جمهوری آینده برجسته کند، البته نه به خاطر توافق جبهه اصلاحات بر نام او ، بلکه حمایت سید محمد خاتمی رییس جمهور سابق از معاون اول خود ، این حمایت برای عارف، شاید آرزویی است که تحققش او را به پیروزی در انتخابات آتی نزدیک می کند.
اخلاق...
سخت است از اینکه خود را فردی شیعه و مسلمان بدانیم و ادعای انسانیت ، شرافت ، ادب و اخلاق را در کارنامه دینیمان یدک بکشیم ، اما وقتی از درون آن کاغذ های بی روح و به دور از آن تاریخ کهن به امروز و گذشته دیروزمان بنگریم تنها چیزی که در آن یافت نمی شود ، اخلاقیست که روزی تنها به خاطر آن بر جهان تکیه زدیم و ادعای مدیریت آن را بر عهده گرفتیم!
و اما امروز شهوت قدرت طلبی و ریا کاری دنیویمان باعث شده است که همه چیز را برای رسیدن به این شهوت سیری ناپذیر حتی اخلاق را هم قربانی کنیم تا چند صباحی بر مسند قدرت تکیه زنیم!
اگر دیروز بی اخلافی تنها مختص غربی! ها بوده است!
اگر دیروز بی ادبی تنها مربوط به استکبار جهانی و انصارش بوده است!
اگر دیروز بی هویتی و عدم شناخت درست از انسانیت توسط ظالمان غربی و شرقی ترویج داده شده است!
اما ...
امروز متاسفانه ، در این سرای مادری ، بدون آنکه پای غرب ، شرق و دشمن همیشه در صحنه به میان باشد ؛ خود ما ایرانیان وارد این میدان سراسر سیاه و کدر شده ایم و آن خوی دیگر خود را که زیر نقاب خنده و لباس های مقدسی که شرافت هر آدمیست کنار زده ایم و بدون واهمه و نگاهی به گذشته خود چنان پرده حجاب ، انسانیت و شرافیت یک دیگر را میدریم و به دور از اخلاق آبرو و هویت انسانها را بی آنکه حقیقتی وجود داشته باشد یا به زندگی شخصی آنها احترام بگذاریم افشا می کنیم و اموال شخصی آنها را رصد میکنیم که گویی این کار امروز ما همان فتوای دیروزیست که بارها شعارش را داده بودیم و چندین بار برایش کفن پوشیده بودیم که ای مردم اخلاق از هر مقام و مسندی بالاترست!
ای مسئول آگاه! مطمئن باش نگاه های خصوصی به اموال شخصی و زندگی مردم به دور از شریعت است و حتی از بعد انسانی هم عملی غیر اخلاقی و ناپسند است!
ای مردمی که ادعای شیعه بودن داریم ، حب و بغض این دنیا ارزشش را ندارد که به خاطر آنکه در این روزگار تاریک دو روز بیشتر بر مسند قدرت تکیه زنیم و حساب بانکیتان را به دور از اختلاس بار دیگر افزایش دهیم دست به هتک حرمت انسانها ببریم که گویی تنها ما حق هستیم و دیگران بر حقند!
چنان آبروی آن انسان ، و آرامش آن خانواده و وحدت آن کشور را بر هم میزنیم که دیگر نه دلی برای انسانیت می سوزد و نه فکری برای اخلاقی که روز به روز رنگ خود را میبازد درگیر میکند.
و اما امروز ...
امروز از اخلاق نوشتن و گریستن بر مرگش جرمی سنگین و آرزوی دست نیافتنی شده است!
امروز از اخلاق گفتن به قدری واژه ای سنگین و دردناک است که خیلی ها به جرم آنکه نتوانستند بی اخلاقی کنند جایی در این سرا نداشته اند!
امروز اگر قلمت ، از نبود اخلاق بنویسد حرمتش را می شکنند
نگاه تیز بینت را کور می کنند
قلب مهربانت را نامهربان می کنند
قدم هایت را بر نمی تابند و قلم می کنند
دستانت را برای حفاظت از آن به زنجیر در می آورند که نکند از حرمت و شان و قداست اخلاق بگویی ، بنویسی!
حتی اگر فکر کنی که شاید به قبای آن مسئول ، آن مردم بر بخورد و بیدار شوند و بگویند که کجایی این هستی قرار دارند؟
و به چه قیمیت حاضر به پذیرش این موقعیت شده اند؟
آه که دلم خون است و قلم مسئول!
وقتی اخلاق از نگاه این جامعه رویایست تلخ !
چطور می شود از آینده نوشت و آرزوی طلوع آفتاب را در دل داشت!
همزمان با برگزاری انتخابات مجلس نهم در زمستان سال گذشته پدیده یی به راه افتاده بود [که بهترین نامی که بر روی آن می توان گذاشت «اصلاح طلبی» و «اصلاح طلبان»است] و جمعی از نامزدها به عنوان «اصلاح طلب» وارد عرصه رقابت شده بودند در حالی که اصلاح طلبان خود ساکت بودند و بعضا هم رد صلاحیت شده بودند.این افراد به عنوان بخشی از جریان اصلاح طلب وارد رقابت انتخابات مجلس نهم شدند و برخلاف جریان اصلی اصلاح طلب که در برابر «اصلاح طلبان مشابه» سکوت اختیار کرده بودند، رسانه ها و چهره های اصولگرا مملو از گزارش، خبر، تفسیر و تحلیل های این افراد شده بود که مدافع حضور «اصلاح طلبان در انتخابات» بودند. طبیعی هم بود که این گونه باشد. اصولگرایان به اعتبار آن چند نفر در بوق و کرنا می دمیدند که انتخابات آزاد است و مخالفان و از جمله اصلاح طلبان هم در این انتخابات آزادانه شرکت کرده اند.
مشابه همین داستان دارد در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو هم اتفاق می افتد. در حالی که اصلاح طلبان اصلی هنوز تصمیم جدی اتخاذ نکرده اند مشابه ها به راه افتاده اند و باز هم مثل انتخابات مجلس نهم رسانه های دولتی و وابسته به اصولگرایان با سر و صدا خبر از اجلاس، گروه هایی و نشست برای انتخابات ریاست جمهوری می دهند.
البته انصاف باید داشت و همه این بدلکاری و مشابه سازی را به پای رسانه های اصولگرا ننوشت. اینها به هر حال می خواهند نشان بدهند که انتخابات پیش رو مثل انتخابات مجلس نهم در اسفندماه سال گذشته کاملامردمی بود و همه گروه ها در آن شرکت داشته اند. طبیعی است آنها خواسته باشند از آب کره بگیرند و گردهمایی چندین شخصیت و چهره غیراصولگرا یا حتی اصلاح طلب را به عنوان گردهمایی بزرگ اصلاح طلبان جا بیندازند. حقیقت این است که خود اصلاح طلبان به مراتب بیش از «بدلکاران» و رسانه های اصولگرا مقصرند. با اینکه کمتر از شش ماه به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نمانده اما هنوز هیچ عزم و اراده جدی، متشکل، منسجم و سازمان یافته از جانب اصلاح طلبان به چشم نمی خورد. آنچه در ظرف چند ماه گذشته بوده سخنان و اظهارنظرهای پراکنده، کلی و تصادفی بوده. یک روز ؟؟؟ اعلام کرده که عزمش جدی است و به عنوان نامزد اصلاح طلبان می خواهد در انتخابات شرکت کند و روز دیگر گفته که شرکتش در انتخابات با رایزنی رهبری اصلاحات خواهد بود. روز سوم گفته که شخصیت مستقلی است و به کسی کاری ندارد و روز چهارم اظهارنظر دیگری کرده است. هنوز معلوم نیست که آیا رهبری اصلاح طلبان بر روی نامزدی آقای دکتر عارف به عنوان نامزد جریان اصلاح طلب نظر دارد یا نه. فی الواقع مساله دکتر عارف، اسحاق جهانگیری و محمدعلی نجفی به جای خود، اصلاو اساسا معلوم نیست که آیا اصلاح طلبان طرح و برنامه یی برای انتخابات دارند یا خیر؟ آیا اساسا می خواهند در انتخابات شرکت کنند؟ آیا صلاح است و درست است که در این انتخابات شرکت کنند؟ آیا اساسا اصولگرایان اجازه فعالیت انتخاباتی و شرکت گزینه های شناخته شده اصلاح طلب در انتخابات را می دهند یا خیر؟
به همین دلیل است که امروزه در شرایطی که حدود شش ماه به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری زمان باقی مانده متاسفانه هیچ حرکت جدی ای از سوی رهبری اصلاح طلبان به چشم نمی خورد، اصلاح طلبان مشابه بلااستفاده از این فضا شروع کرده اند برای خود بریدن و دوختن.
این هم حکایت دردناکی است که اصلاحات و اصلاح طلبان به عنوان یک جنبش عظیم دموکراسی خواهی در ایران این همه از نظر رهبری در مصیبت و فلاکت باشد. اما تردیدی نباید به خودمان راه بدهیم که جنبش نیرومند دموکراسی خواهی در ایران منتظر دور هم جمع شدن رهبران اصلاحات نخواهد نشست و نسل جدیدی از رهبری اصلاحات پا به میدان خواهد گذارد.
زیباکلام- روزنامه اعتماد، شماره 2543
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||