کبنا نیوز : بعد از انتشار مطلب «صد واقعه چون دوم خرداد بسازیم» و جوابیه های مجتبی ثابتی با عنوان «دوم خرداد=تلخ ترین حماسه» و مصطفی جوزانی با عنوان « مصطفی جوزانی در پاسخ به احسان یوسفی»، احسان یوسفی در یادداشتی پاسخی به این دو داده است؛
*******************************************************************
به تماشا سوگند و به آغاز کلام واژه ای در قفس است
تقدیم برای آنانی که ماورای هر تفکر و اندیشه و جنسیت به انسان می اندیشند و به آن باور دارند.” شاملو”
یادش بخیر، پیش از انتخابات ریاست جمهوری 88 بود که کرسی های آزاد اندیشی و دیگری به اسم “منطقه آزاد” در دانشگاه ها ظهور کردند و شور و شوقی وصف ناشدنی در تار و پود جوانان قلم به دست ،روشنفکران ایران آباد ، ایجاد کردند. خاطرم هست دانشجویی به نقد کرسی منطقه آزاد پرداخت و بیان داشت چرا این منطقه آزاد فقط به صرف وجود انتخابات است و بعد از انتخابات دامانش بر چیده می شود!
چرا این منطقه آزاد همچون منطقه آزاد کیش که آزاد بودنش تنها به صرف تعطیلات عید است ، اینجا نیز گفتمان سیاسیش به روز های انتخابات منتهی می شود و بعد از آن خبری نیست! و گویا این واقعیت ، توفیق اجباری در زندگانی ماست البته شهامت این نیست که در موافق جهت آب شنا کنیم و فریاد مست و مستانه پیروزی سر دهیم ؛ گر ناخدای کشتی شکسته دریا باشی و خلاف جریان آب شنا وکنی و به ساحل آرامش بشینی آن زمان وقت هل هله و شادیست و گرنه این روزها پارچه های سیاه بر شهر آذین است.
خوشحالم که نظام مقدس جمهوری اسلامی ثابت کرده است که قلم فرسایی و وب گردی و تیراژ بالای روزنامه بیت المال و نطق های یک سویه فقط و فقط مربوط به یک طیف خاص نیست و آن قدر این نظام مقدس محکم، با ظرفیت و مقتدر است که میتواند همه افکار و صداها را در بزرگی نامش ببیند، بشنود و تجزیه و تحلیل کند و به ویترین حضور مردم بگذارد تا این مردم باشند که انتخاب کننده عصاره های بی شمار ملت باشند؛ و من امروز خرسندم اینک فضایی باز شده است که بعد از مدتها باز قلم ها استوار گشتند و جوهر ها از حصر شیشه ها رها شدند و در مقابل دوستانی که منبرها را قرق کرده اند و برگه ها را خط خطی نموده اند در گوشه از کاغذ نه به رسم جواب دهی بل برای ثبت در تاریخ هک شوند تا به قول گلسرخی عزیز:
“بیائید وصیت کنیم که آیندگان بر سنگ مزارمان هک نکنند که بی عرضگان این برهه از تاریخ ما بوده ایم. “
هم وطن عزیزم
قصه پر درد ایران را میتوان هم چون واژه ها در جستجوی زمان پی گیری کرد. از شعر می گویم و گاهی شعرهایی را روانه نقد هایم جاری میسازم تا شاید کلام تلخ دوستان را شیرین کند که نکند خدای نکرده به جای قلم انتقادی، پاک کن حذفش بر ناممان موج سواری کنند. شعر ها نوشته اند و می نویسند و خواهند نوشت نه به خاطر آنکه چون دوستان عزیز بر مسند کار در هر هنری دستی بر آتش دارند بلکه می سرایند تا با زبان شعر ناگفته های را بیان کنند که شاید بیانش موجب خاموش شدن و حذف مصرع شعر و شاعر را بدنبال داشته باشد و گاه باید از زبان شعر گفت که قاضی دادگاه حقیقت را در برابر چشمان مصلحت قربانی نکند وگرنه در شعر هایمان درد را از هر طرف بخوانی درد است و نان را از هر طرف بخوانی نان ولی گنج به جنگ، درمان به نامرد و قهقهه به هق هق شبانه هایمان مبدل می شود .
هم سنگر من، دانشجوی گرامی
قرار بود بدون جانبداری قلم زنی و حقایق را افشا کنی هرچند من نیز با گفته های شما موافق بوده ام اما از قیاس های نابرابری که انجام داده اید، افسوس خوردم پس اجازه دهید به این سخن زیبا پناه ببرم که بیان شد:
از قیاسش خنده آمد خلق را ……………….. کو چو خود پنداشت صاحب دلق را
کار پاکان را قیاس از خود مگیر ……………….. گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر
متعصب نیستم اما دوستدار اصلاحات و اصلاح طلبی در چارچوب قانون اساسی کشورم هستم و در مقاله گذشته ام بارها نوشتم که اصلاحات بی نظیر نبود بلکه ضعف های بیشماری داشت اما آن اصلاحات در مقابل مدینه فاضله اصولگرایی دولت آقای احمدی نژاد در اکثر زمینه ها از ایشان برتر و سرتر بودند.
چرا بزرگترین فساد مالی کشور که در دولت و مجلس اصولگراییشما عزیزان با رقم سه هزار میلیارد تومانی کشف شد خم به ابروی کسی نیامد ، چرا بست نشینان دیروز را خبری در راه نیامد و دیگر سنف ها اعلام اعتصاب های خودش جوش نکردند؟
در همین باب به سخن محمد رضا خاتمی اکتفا می کنم که وقتی خبرنگار از ایشان پرسید که اگر در مجلس ششم همچین اختلاسی رخ می داد واکنش شما چگونه بود ؛ خاتمی اصلاح طلب جوابی که خبرنگار انتظارش را هرگز نمی کشید را پاسخ داد : اگر ما اصلاح طلبان در مسند قدرت حضور داشتیم اصلا همچین اتفاقی رخ نمی داد و همین جمله عمق تفاوت تفکر های اصلاح طلبی و اصولگرایی در نوع مدیریت بزرگترین فساد مالی بعد از انقلاب را به تنهایی به تصویر می کشد.
شما عزیزان قرار گذاشتید که متهمین اقتصادی را معرفی کنید نه آن که دولت اصولگرائیتان خود متهم به فساد اقتصادی شود و کابینه را خط قرمز خود معرفی کند.
آیا حضور شما و دفاع یک جانبه گرایانه از دولت اصولگرایی با این کارنامه حیرت انگیز باعث شاد نمودن دل دشمنان قسم خورده این نظام نمی شود؟ یا اینکه دل رهبر فرزانه انقلاب را خون نمی کند؟
من نمیدانم چرا وقتی در بیان مباحث کم می آورید به جای قبول اشتباهات خود فوری بر نام اصلاحات و خاتمی می تازید و بدون آنکه تریبون و فرصتی برای دفاع به آنان دهید خود قاضی و دادستان و کیلشان می شوید و برایشان حکم صادر می کنید و اما چرا شما دوست عزیز، مسئول محترم بخش سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس بیان نمی کنید، دولت اصولگرایی که قرار بود یار و یاور رهبر عزیزمان باشد چرا در همان بدو ورودش به مسند قدرت با معرفی فردی مسئله دار به عنوان معاون اول خود در برابر نامه حکومتی رهبر انقلاب ایستادگی کرد و با کج دهنی به نامه ایشان اوج بی احترامی را به حد بالا رساند تا جایی که ولایت پذیری آقایان که شما عزیزان زیر علم آن برای قبولیش نذری می دادید و شب ها نماز شب می خواندید یک روزه نقش بر آب شود و در برابر رهبرمعظم انقلاب ایستادگی کند؟
آیا این بود ولایت پذیری شما اصولگرایان که هر ساله شعارش را می دادید؟
این گونه می خواستید دل رهبر تنهایمان را شاد کنید؟
شما که وعده می دادید دولت اصولگرای آینده ، مطیع رهبرست آیا ایستادن در مقابل نامه دلسوزانه رهبری نشان دهنده ولایت پذیری اختراعی جدید شماست؟
بی احترامی به نامه گوهر بار رهبرمان و سپس انتصاب آن فرد مسله دار به عنوان رئیس دفتر رئیس دولت اصولگرایی با چه قلمی نوشته شده است که شما آن را ندیدید یا نخواستید ببیند که چه طور دولت اصولگرایی ولایت پذیر یک شبه پیمانش را با مردم و رهبرش شکاند.
آیا شهامت آن را دارید که از رهبر گرانقدرمان در خلوت که نه در برابر این ملت عاشق عذر خواهی کنید؟
دانشجوی بصیر!
چه طور می توانید خود را مقلد و پیرو رهبر عزیزمان بدانید و اصلاحات را با تمام ضعف های که داشت ضد ولایت بشمارید و دولت اصولگرا و فخیمه خویش را ولایت مدار بشمارید اما از درک و تکرار حقیقت تلخ و ناپسند قهره 11 روزه دولت اصولگرای محبوب خود ، احمدی نژاد سخن بر قلم جاری نسازید؟
چرا روزنامه کیهان تیترهای و سخنان شما دوستان محترم را باز شماری و به روز نمی کند که احمدی نژاد را در ذهن های این مردم ، ولایتمدار خواندید و این مردم بودند که به عشق ولایت به ایشان روی خوش نشان دادند ، اما این چه شخصیتی بود که در مقابل رهبری می ایستد و برای ایشان خط و مشی تعیین می کند؟
چرا دیگر خبری از سرکار خانم فاطمه رجبی نویسنده کتاب احمدی نژاد، معجزه هزاره سوم نیست که وقتی در مقابل ولایت رهبری ایستاد این بار کتاب احمدی نژاد سقوط کننده هزاره سوم را به تحریر در نیاور؟
حال اصلاح طلبان ضد ولایت بودند یا شما که فرق آسمان را از تریبون های بیشمارتان شکافته بودید و ولایت پذیری دولت اصولگرایی را بر ما اصلاح طلبانی که ادعای جز ولایت پذیری نداشتیم می کوبیدید.
چرا سخن در کام گرفته اید و در برابر انتخاب اشتباه خود در مقابل این مردم نمی ایستید و از این مردم شریف عذر خواهی نمی کنید که به خاطر معرفی و انتخاب اشتباه شما دل رهبرمان به درد آمد و خون بر دلش جاری گشت!
آیا این بود ولایت مداری فردی که خود را زیر چادر ولایت میدانست؟
اما چرا امروز کسی بلند نمی شود که بگوید همان فردی که دوستان برایش شناسنامه ولایت مداری درست کرده بودند خود امروز بر خمیه ولایت شمشیر می زند و در مقابل حکم رهبری می ایستد و در تقابل با ایشان قهره 11 روز را در پیش می گیرید؟
چرا کسی به واژه های نمی نگرد که اوج تقابل تفکر اصولگرایی را در تضاد با گفتمان رهبری را جدا و به مردم نشان دهد که سخن رهبر معظم انقلاب در برابر تحولات منطقه ای به اسم بیداری اسلامیست اما این تحولات از دید رئیس محترم دولت اصولگرایی به بیداری انسانی که نه اسلامی شهرت دارد؟
آقایان محترم اگر این نقل و قول های تفکر اصولگرایی در تقابل با بیانان رهبری عدم اعتقاد به بینش ولایت پذیری نیست پس اسمش چه می باشد؟
نکند در طی این 8 سال که ما اصلاح طلبان بنا به مصلحت از صحنه قدرت دور هستیم ولایت مداری را باز تعریف کرده و هر آن گونه که خود می پسندید اعمال و اجرا می کنید؟
آقایان اصولگرا ، قامتتان چون سر استوار کلامتان چون بلبل غرا اما چرا اکنون ساکتید؟
حقا که در آزمون ولایت مداری شما انسان های که دولت اصولگرایی را بر پیکر این مردم اصلاح طلب کوبیدید ، تشدید شدید و افسوس در ذهن های آگاه این مردم به صفحات نا بخشودنی و تاریک تاریخ پیوسته اید.
دست دادن دیروز خاتمی به یک زن چرا یک شبه تیتر تمام رسانه ها می شود و اساس بنیان جامعه ما را سست می کند و کفن پوشان را روانه خیابان و بسیج دانشجویی را خود جوش می سازد اما عنوان قانون گریز بودن دولت اصولگرای احمدی نژاد در لفافه می ماند و کسی از آن دم نمی زند که از بیان آن به دلیل فقدان وقت فاکتور می گیرد.
گمان کنم این همان دولتی بود که قرار بود دولت بی قانون اصلاحات!!!! را در ذهن های مردم بی نظم نشان دهد و با قانون مندی خود برای دیگر کشورها الگو شود اما چرا مردان حق به جانب دیروز، امروز در خواب بهاری هستند که بگویند:
ماجرایی قانون گریزی دولت را میتوان به اختصار در ” تشکیل وزارت ورزش و جوانان ، عدم معرفی وزیر جدید راه و ترابری ، و اما نقطه عطف ماجرای تخلفات دولت گزارش دیوان محاسبات بود که دولت را متهم به انواع تخلفات اقتصادی میکرد. سرفصل گزارش دیوان محاسبات به شرح زیر بود:
«مدارک عدم واریز 12/1 میلیارد دلار از مازاد درآمد نفتی به قوه قضاییه ارسال شده است»، «موجودی حساب ذخیره ارزی در سال 89 کمتر از یکمیلیارد دلار است»، «سال 89 حدود 46درصد از منابع نفتی صرف هزینههای جاری شد»، «کسری تراز عملیاتی در سال 89 حدود 20درصد افزایش یافت»، «سال گذشته با 18درصد کسری بودجه به پایان رسید»، «در سال 89 به میزان سهمیلیارد دلار تولید نفت افت کرده است»، «9/2میلیارد دلار از درآمد نفت صرف یارانهها شد که دولت قول داد در سه ماه اول سال 90 تسویه کند که از نظر دیوان محاسبات تسویه نشده است»، «دولت پنج هزارمیلیارد تومان در قالب تنخواه گردان از بانک مرکزی برای پرداخت یارانهها استقراض کرد. این رقم باید تا 28 اسفند تسویه میشد که هنوز نشده است»، «دولت 98هزارمیلیارد ریال از محل نفت خام و صادرات، علیالحساب دریافتی از نفت و نیرو و بودجه عمومی برای هدفمندی یارانهها برداشت کرده است»، «در سال 90 افت تولید نفت یکدرصد افزایش یافته است»، «طبق برنامه بودجه سال گذشته، 4/3میلیارد دلار ماندهحساب ذخیره ارزی بودکه باید به طرحهای غیردولتی داده میشد که 1/9میلیارد ریال اختصاص یافته است.» تا به این ترتیب یک لیست بلند بالا به تخلفات دولت اضافه شود. یکی دیگر از موارد قانون گریز بودن دولت محترم شما دوستان اصولگرایی تخلفات در هدفمندی یارانهها بود:
که علاوه بر گزارش دیوان محاسبات که از تخلفات یارانهای دولت پرده برداشت، مجلس نیز لیست بلند بالایی از تخلفات یارانهای دولت ارائه کرد.
بر اساس گزارش کمسیون انرژی مجلس، دریافت 50000 میلیارد ریال از بانک مرکزی در سال 89 به عنوان تنخواه، دریافت 30000 میلیارد ریال دریافتی از محل فروش نفت خام صادراتی از سال 1389، استفاده از 43000 میلیارد ریال بودجه عمومی دولت بابت یارانه برق در سال 89 و 90 برای پرداخت نقدی به خانوارها، عدم پرداخت 20 درصد و 30 درصد سهم بخش تولید در سالهای 89 و 90 و عدم پرداخت سهم پرداختی شرکتهای دولتی ارائهدهنده کالا و خدمات، تخلفات دولت در اجرای قانون هدفمندی یارانهها بوده است و 4 میلیارد دلار درآمد نفتی که ناپدید شد و… باز هم بگویم؟یا به قول رئیس محترم دولت بگم؟بگم؟بگم؟
آیا این گونه می خواستید پرچم دار نظم و اقتدار شوید؟
آیا این گونه می خواهید حماسه عظیم دوم خرداد را با اعمال نسنجیده خود حادسه تلخ معرفی کنید؟
در بحث مسکن مهر ورز مهر همین چند خط کافی است که به نقل از خبرگزاری مهر در سفری که رئیس محترم دولت اصولگرایی در سفر استانی خود به مشهد داشت اتفاق تلخی رخ داد که ذکرش یاد اور شعار های خوش رنگ و لعاب اصولگرایان بود جلوی دوربین تلویزیون به ما خانه دادند، چهار روز بعد هم پس گرفتند
فردی که در جریان سفر رئیس جمهور به مشهد به عنوان یکی از دریافت کنندگان مسکن مهر در سیما با وی مصاحبه و درباره مزایای مسکن مهر تبلیغ کرده بود، مدعی شد پس از چند روز خانه را از وی پس گرفته اند.
به گزارش خبرنگارمهر، جهانبخش جهانی کارگر ساختمانی که عصر چهارشنبه به دفتر خبرگزاری مهر در مشهد مراجعه کرد، اعلام کرد: دو فقره حواله 9 میلیون تومان به شرکت “پرند کویر شرق” پرداخت کردم و خانه ای در خیابان “آسمان یک”، شهرک مهرگان مشهد دریافت کردم.
وی افزود: در زمان افتتاح واحدهای مسکونی توسط دکتر احمدی نژاد، وسایلم را به این منزل منتقل و در گزارش تبلیغی وزارت مسکن و شهرسازی که به همین مناسبت تهیه و از شبکه 3 پخش شد نیز من و همسرم مورد مصاحبه قرار گرفتیم.
جهانی بیان کرد: در حالیکه ما از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدیم به ما اعلام شد باید خانه را تخلیه کنیم.
دکتر علی شریعتی جمله زیبای دارد که می گوید: خدایا کمکم کن هر آن چه می شکنم دل نباشد، آیا صدای دل شکستن این مردم را می شنوید؟
دوست اصولگرای ارجمندم:
اجازه دارم برگ دیگری از مدینه فاضله اصولگرایی شما دوستان را ورق بزنم، اجازه دارم؟
بارها و بارها بود که مجلس هشتم از بی قانون بودن دولت اصولگرایی و بی احترامی هایش به جایگاه ولایت فقیه مورد رنج و عذاب و دل نگرانی بود و هر بار که می خواست از رئیس دولت سوالی کند ، مصلحت همچون گذشته حقیقت را ناجوانمردانه له کرد ؛ اما بالاخره لحظه تاریخی به ثمر نشست و در روزی که می توانست حضور رئیس دولت و نمایندگان بهارستان به اوج شکوفایی نظام مردم سالاری دینی جمهوری اسلامی مبدل شود با اعمال و کردار رئیس دولت اصولگرایی شما چنان ضربه مهلکی بر بدنه این نظام وارد کرد که دل تمام دوستداران به نظام را خون و همه مردم به کسانی که وعده احترام و عزت در صلح و آرامش را در دولت اصولگرایتان شنیده بودند برای عاقبت به خیرشان که نه نابودیشان دعا خیر کردند.
کیست که نطق های سهمگین رئیس دولت اصولگرایی را شنیده باشد اما قد ارزنی وجدان بیدارش روشن گردد و ببیند که رئیس دولت اصولگرایی چطور در برابر نمایندگان ملت دست به الفاظی برد که شان ریاست جمهوری را به این حد تنزل بخشید .
وقتی که رئیس دولت اصولگرایی بیان می کرد:
همه کارهای ناتمام دولتهای دیگر را هم به اتمام رساندم!!
· اکثر مردم به من می گویند کمی استراحت کن و به خودت برس. 11 روز خانه نشینی هم از این حرف هاست! احمدی نژاد و خانه نشینی؟ این حرف و وصله?ها به من و دولتم نمی?چسبد.
دوست گرانقدرم ، پرچم دار تفکر اصولگرایی ، به نظر شما گفتار رئیس دولت محبوبتان توهین به ملت نیست که واقعیت را خلاف آنچه که رخ داده است را بیان می کند ای مدعیان صدق و راستی؟
آیا میزان ولایتمداری این بود که وعده اش را داده بودید؟
آیا به خاطر این اشتباه تاریخیتان شهامت عذر خواهی از رهبر و ملت ایران را دارید؟
سوال کردید که چرا وزارت ورزش دیر تشکیل شده است. آخر سال است و باید کمی با هم صفا کنیم!
چرا از من می پرسید بودجه فرهنگی کجا خرج شده؟ شما نمایندگان عضو شورای برنامه ریزی هستید. من که عضو نیستم! بروید از دیوان محاسبات بپرسید کجا خرج شده؟ من باید از شما بپرسم کجا خرج کردید!
از من پرسیده اند که چرا متکی را در سنگال عزل کردید. مگر من به او ماموریت سنگال دادم؟ وقتی عزل شده اند ماموریت چه معنایی دارد؟ من بر اساس اصل 136 و نوسازی در وزارت خارجه ایشان را عزل کرده بودم.
آیا عزل وزیر امور خارجه که در ماموریت سنگال به سر می برد همان تعریف روشن شما از سیاست خارجی موفق دولت اصولگرایی احمدی نژاد در برابر دولت اصلاحات است؟
آیا بازی با ابروی یک فرد مسلمان در مسند خدمتگزاری به ایران که با اعمال خود سرانه و انحصار طلبانه عده ای موجب خدشه دار شدن هویت این نظام مقدس شد نشان دهنده پیروزی در سیاست خارجیست یا نشان دهنده توهم پیروزی؟
این که خود گویی و خود خندی به به چه هنرمندی آیا مصداق حال دوستان انحصار طلب و تمامیت خواه نیست؟
· گیر سه پیچ به دختران و پسران ندهیم. این ها بچه های خودمان هستند. همین جوان ها جنگ و انقلاب را اداره کردند. هر وقت 22 بهمن و انتخابات است، دوربین را روی همه مردم با همه تیپ ها برد؟ اما بعد از انتخابات به آنها گیر داد. این تناقض نیست؟
آیا گفته رئیس محبوب تفکر اصولگرایی شما با این بیانش نوعی تعارض و دوگانگی همراه با عدم وحدت را بین مردم و مسوولین مخصوصا رسانه ملی که از مناصب زیر دست رهبری می باشد را نشانه نگرفته است؟
می?گویید حرف های من باعث تعصبات قومی شده لابد جنگ هشت ساله هم تقصیر حرف های من بوده؟ تحریم ها هم تقصیر من بوده است؟
دوست دانشجوی اصولگرای من، آیا جنگ 8 ساله که هزاران شهید و جانباز و آزاده را برای حفظ کیان این خاک مقدس هزینه اش کردیم امروز باید به نقل و نبات رئیس محبوب اصولگرای شما شود؟
آیا تاریخ خون و اشک و رنج این مردم بازیچه است که در بین گفتار و کلام یار محبوب شما در تبادل است؟
عصبانی نشوید این یک شوخی است! می توان با فشردن یک شاسی لیسانس قبول شد؟
آیا این توهین به مسولین صدیق نظام جمهوری اسلامی از طرف دولت آرمانی شما دوستان اصلوگرا نیست؟
آیا توهین به نمایندگان در حقیقت توهین به مردم شریف این کشور نیست؟
احمدی نژاد کف خیابان و نوکر ملت است و گردنش از مو باریکتر است. اگر قرار است کاری بشود، دو کلمه به دیگران بگویید! نگران نباشید برایتان کمپوت هم می آوریم!!
به نظر شما بیان این لفظ چه معنایی میتواند داشته باشد؟ براستی کمپوت را برای بیمارن در بستر بیماری می برند یا برای کسانی که در پشت میله های زندان حبس خود را طی می کنند؟
به راستی برخی از نمایندگان ملت به چه جرم اثبات نشده ای محکوم شده اند که اینگونه توسط تفکر اصولگرایی رئیس دولت متهم می شوند؟
نظرم طراح سوال با شاسی لیسانس گرفته است! اگر با خودم مشورت می کردید سوالات بهتری می دادم! من به همه سوالات پاسخ داده?ام، حالا شما نمره بدهید. اگر یک ذره از 20 کمتر بدهید، بی انصافی است!
من، نه، همه ما می گوئیم خاتمی بد ، بد آری بد بود ؛ اما ادبیات خاتمی را در برابر ادبیات دولت اصولگرایی قرار می دهید؟
کدامید در جهت تبلور اندیشه های انقلاب اسلامی بود و کدام یک در تقابل با آن ؟ آیا حقیقت را می بینید؟! درک می کنید؟
دوستان محترم اصولگرایی شما که اصلاح طلبان را به دین گریزی و تقابل و ضدیت با اسلام می شمارید آیا صبحت های حسین اللهکرم رئیس شورای هماهنگی انصار حزبالله در مورد دوستان اصولگرای بر مسند کار خود را فراموش کرده اید که چطور کتاب آسمانی این مردم شیعه “قرآن” را با عقاید و سلایق خود مورد بی احترامی قرار دادند که شاهد حمل قرآن کریم با حرکات ریتمیک بودند که مراجعی مانند آیتالله صافی گلپایگانی و مکارم شیرازی نسبت به آن موضعگیری کردند. در افتتاحیه همایشی، خانمها با دف و حرکات ریتمیک روی سن آمدند و قرآن را تحویل قاری دادند. این ماجراها نمیتوانست به منظور تکریم قرآن روی داده باشد در حالیکه موقع انجام این مراسم حتی دست زدن به قرآن نیازمند وضو است چه برسد به اینکه با حرکت ریتمیک همراه باشد. ما در حوزه فرهنگ با حاکمیت اندیشه تسامحگری مواجه هستیم و این رفته رفته جریانهای حزباللهی را وادار به نشان دادن واکنش از خود کرده است.
حالا دین پروری شما را باور کنیم یا دین گریزی محبان دولت را؟
پس چرا خبری از کفن پوشان نیست؟
کجاییند متحصنین دین پرور؟
مگر دین پروری و عشق و ارادت به قرآن و ائمه اطهار تنها مربوط به یک دور و یک حزب خاص سیاسیت؟
چرا دوستان اصولگرا رگ غیرتشان به خاطر 2 فیلم اکران شده بر پرده سینما جوش می زند و دست به تحصن و سپس خواستار استیضاح وزیر محترم ارشاد می شوند اما اهانات به قران را نادیده می گیرند؟
من تعجب میکنم از شما اصولگراها که بارها شعار داده اید ” ما اهله کوفه نیستیم علی تنها بماند ” اما کتاب آسمانی علی (ع) را به راحتی در آگاهی تمام رها می کنید و تنهایش می گذارید؟
کتاب آسمانی ما ، قرآن که دیگر ربطی به اصلاحات و مهاجرانی و سروش و کارگزاران ندارند , ای مردان خداجو شما که غیر خود را مسلم نمی پندارید چرا سکوت کردید؟
همه حرف ها به کنار دوست ارجمندم همه را هم که نادیده بگیریم از توهین به گفتمان انقلاب همان انقلابی که برایشان چه پدر ها و مادرها را نثار آزادی و اسلام و شرافتش کردیم را چگونه در برابر توهین های مکرر رئیس محبوب دولت اصولگرایی شما بشنویم اما با خود بگویم نه این رفتار ها کار اجنبی خود فروخته است والا دولت اصولگرایی کجا و تقابل با اندیشه پیر خمین کجا؟
یادتان هست ریس دولت اصولگرایتان چگونه در برابر 70 میلیون ایرانی بیان داشت که :
گفتند چرا گفتم مجلس در راس امور نیست و هدفت چیست. من مخلص شما هستم. من با استدلال نظرم را گفتم. شما هم با استدلال جواب دهید. باید اینقدر از آزادی بیان در کار باشد که رئیس?جمهور حرفش را بزند.
مگر نه اینکه پیر خمین خمینی عزیز بارها و بارها فرمودند مجلس در راس امور است ؛ مگر مقام معظم رهبری نگفتند مجلس عصاره ملت است پس سخن رئیس دولت اصولگرایی آیا توهین به آرمان های انقلاب و امام و رهبری نیست؟
این سخن سخیف را با کدام جوهر سیاه می خواهید بپوشانید و از نگاه مردم به خاطر توهین به عزیزانشان دور نگه دارید؟
این بود مکتبی که مژده اش را داده بودید؟
آیا توهین به گفتمان امام و رهبری جز کارنامه موفق دولت اصولگرایتان است؟
اما به خاطر می آورید خاتمی مظلوم و اصلاحات بی یار چگونه در زیر آرمان های امام و رهبر عظیم شانمان به وسیله قلم های همراه با حسد دوستان خم شدند اما هرگز ، هرگز ، هرکز نشکست؟
به خاطر می آورید که اصلاحات به دنبال مصادر انقلاب به نام خود نبود بل که ایران و انقلاب را متعلق به تک تک ایرانیان می دانست ؛ اما کیست که ببیند امروز کسانی که برای انقلابمان حتی یک سیلی هم نخورده اند ، انقلاب را به نام خود مصادره می کنند و با انحصار طلبی یاران صدیق انقلاب را به حاشیه می رانند.
آیا از اقدام خود پشیمان نیستید؟
آیا از امام و خانواده امام عذر خواهی کرده اید؟
و متعجبم چرا این روزهای خبری از کفن پوشان ورامین از حضور خودش جوش اصناف بسیج دانشجوی خبری نیست ؟
چرا خبری از تجمع بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس نیست که برخیزد و بگوید آیا کسی هست که امام و رهبرم را یاری کند؟
آیا تکرار واقعیات تلخ آزارتان نمی دهد که دل عاشقان به نظام جمهوری اسلامی را به وسیله دولت حامی اصولگرای خود شکاندید؟
از انتخاب افراد مسله دار در کابینه دولت هم چون مرتضوی که با آن اعمال غیر انسانیش در کهریزک باعث خسارت جبران ناپذیری به نظام مقدسمان شد تا جایی که پرونده ایشان هنوز در قوه قضایه مفتوح است خبر دارید؟
آیا از استیضاح وزیر کار تا قول شرف مرتضوی و سو استفاده رسانه های بیگانه از این بی نظمی و حضور افراد مسله دار که رهبری مخالف شدید آنان در راس هرم قدرت هستند آگاه هستید؟
پس سکوتتان به خاطر چیست؟
چرا می خواهید برای آن که چند روزی در مسند قدرت بمانید این نظام را سیبل خود می کنید؟
اصلاحات به کنار اصلا اصلاحات عامل بیگانه ، شما عاشقان به وطن چرا ردای تقابل با نظام دارید؟
آیا غیر از این است که حنایتان دیگر نزد رهبری و مردم رنگی ندارد؟
از منش و گفتار سالم و شیرین خاتمی در ترویج اسلام خنده بر لبانتان نشست بگذار شاد باشم در روزی که شادی را از ما گرفتید
.
اجازه دهید ما ارمغان دهنده خنده بر گل لبانتان باشیم ولی همان اسلام محدودی که به قول شما اصلاحات دایه دار آن بود شما با فقری که در جامعه پهن نمودید ، همان اسلام نیز از دل این مردم پرواز کرد ، چرا که امامان ما بارها فرمودند :
” فقر از هر دری که وارد شد ایمان نیز از در دیگر خارج می شود”
آیا با وجود تورم سرسام آور که سورپرایز دولت محبوب اصولگرایتان می باشد و نرخ عظیم بیکاری جوانان این مرز و بوم آینده ای برای این مردم متصور می شوید؟
حال خود به قضاوت بنشین ای قاضی منصف جوان ، با رای شما ، حکم خدمات این دولت محبوب یار چیست؟آزادیست؟ یا ،،، آزادی و آزادی!
بگذار تاریخ را به روز کنم شاید ذهن های خسته فرصت یاد آوری گذشته را نداشته باشند؛
آقای احمدینژاد در سخنرانیهای اخیر خود به مسائلی اشاره کرده اند که جای بحث فراوان دارد، اما یک نکته در گفتههای ایشان بسیار جالب به نظر میرسید. آقای رئیس دولت در یکی از سخنرانیهای خود با اشاره به توفیقات هستهای دولت خود مدعی شد که در دولت قبلی به دلیل آنچه که تحمیلات هستهای به کشور میخواند زمانی که به چهره مردم مینگریست ناراحتی آنان را از این بابت درک میکرد (به نقل از خبرگزاری مهر در تاریخ 19/2/91 ).
البته بیان چنین اظهاراتی در این روزهای حساس جای اما و اگرهای فراوان دارد اما میتوان در مورد همین یافته آقای احمدی نژاد نکاتی را بیان کرد. اینکه رئیس دولت یک مملکت با دیدن چهرههای مردم، مشکلات آنان را درک میکند یک موهبت تلقی میشود که تقریبا هیچ کجای دنیا چنین شخصی وجود ندارد. پس حتما ما بایستی بسیار خوشبخت باشیم که رئیس دولت اصلاحات کشور ما از چنین مزیتی برخوردار است و با یک نگاه به صورت مردم تمام ماجرا را میفهمد .
اما به راستی اگر چنین است چرا برخی گفتهها با این ادعا نمیخواند؟
جناب رئیس جمهور در سخنرانی اخیر خود در جمع مردم مشهد بیان نموده اند که “تورم 6 درصد است که 2درصد آن هم به دلیل تورم جهانی است.” خب، این سوال مطرح است که آیا چهرههای مردم کشور ما با تورم 6 درصدی همخوانی دارد؟
خوشبختانه رئیس دولت در سفرهای استانی خود معمولا به مناطق محروم نیز سر میزنند و از حال مردم آن مناطق باخبر هستند پس چگونه ناراحتی کنونی مردم کشور را نمیتوانند درک کنند؟ اتفاقا به نظر بنده ناراحتی ناشی از مشکلات معیشتی در چهره مردم بسیار عیان تر از مسائل دیگر از قبیل موضوعات تخصصی مثل هسته ای است. در واقع وضع تورم و گرانی به شکلی درآمده که حتی در نقاط مرفه نشین تهران نیز مردم از بابت بوجود آمدن چنین شرایطی ناراحت هستند .
در این بابات سکوت میکنم چرا که نه قلم را نای نوشتن حقیقت است و نه زبان را فرصت بیان اما چشمانمان هستند هر چند که خسته اند اما هنوز هم بهترین قاضیان زمانند.
دوست داشتم ادامه دهم اما آن قدر منابع زیاد و خدمات بیشمار بود که ترسیدم به جای مقاله نویسی رو به نشر کتاب و خدمات مدینه فاضله دولت اصولگرایی رئیس محترم ، احمدی نژاد بیاورم .
اما دوست گرامی:
همین مقدار را از من پذیرا باش که در این وضعیت که نقد دلسوزانه را عده ای کم سواد در تقابل با نظام مقدسمان می پندارند قلم را فرمان ایستادن دهم نه به جرم ترسیدن و هراسیدن از شلاق زمان بلکه به احترام رهبرمان که این روزها اتحاد در جامعه را تاکید لازم دارند سکوت کنم و بیان حقیقت را به آینده و ذهن های این مردم هوشیار بسپارم .
وقتی ما آمدیم
اتفاق ، اتفاق افتاده بود !
حال
هرکس
به سلیقه خود چیزی می گوید
و در تاریکی گم میشود
در پایان اگر قصد جواب دهی به دوست ارجمندم دانشجوی محترم بخش سیاسی دانشگاه تربیت مدرس را داشته باشم به ایشان همان جمله قصار زیبای ” اندکی صبر، سحر نزدیک است ” را خواهم داد که به زودی مردم فهیم و آگاه ایران سرافراز در خرداد ماه 91 با انتخاب اصلاح طلبان صدیق و وفادار به نظام صفحه ای نو در گفتمان سیاسی کشورمان را رقم خواهند زد تا بار دیگر اقتدار ملی ، رفاه اقتصادی ، آزادی بیان و نقد قلم های صریح همراه با ادب و متانت ،بروکراسی سالم و فضای باز گفتمان سیاسی را احیا کنند و ثابت شود اصلاحات خاموش شدنی نیست.
قصه نیستم که بگوئی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترک ام
مرا فریاد کن
“شاملو”
کبنانیوز؛ در پی انتشار مقاله ی با عنوان ” صد واقعه چون دوم خرداد بسازیم” با قلم احسان یوسفی در کبنانیوز، مجتبی ثابتی دبیر سیاسی بسیج دانشجوی دانشگاه تربیت مدرس تهران جوابیه ای به کبنانیوز ارسال کرده است که عیناً منتشر می شود:
فبشر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه
دوم خرداد=تلخ ترین حماسه
ضمن عرض سلام و آرزوی توفیق خدمت همه خوانندگان عزیز علی الخصوص برادر اهل فضل، ادب وفلم جناب اقای احسان عزیزی. حقیر نه بزرگم که خطابه ای کنم، نه پیرم که نصیحتی کنم و نه شاعرم که شعر بگویم کوچکترینیم که تک تمنایم مطالعه این مقاله الکن وناقص بدون تعصبات سیاسی، حزبی و. . . میباشد تا شاید بتوانیم با شناخت جامع الاطراف فضای واقعی سیاسی و اجتماعی پیرامون خود بار سنگین این رسالتی که هزاران شهید، ازاده و جانباز بر ما به عاریه گذاشتند را سالم به منزل رسانیم. ان شا الله.
این را نیزبگویم بنده هرگز در مقام دفاع از دولتی خاص (مثلا دولت اقای احمدی نژاد)نیستم ومعتقدم که ایشان هم مبری از اشتباه نیستند انقلاب شگرف اسلامی ایران که نوعأ مدل جدید نظامهای مدیریتی جهان امروزرا به وجود آورد در همان طلیعه راه خود کینه امپریالیسم را متوجه خوددید. انقلابی که حاکمیت الهی را به وسیله مردم و شهروندانش محقق ساخت، انقلابی دارای مولفه ای که حتی جوامع دمکراتیک هم از فهم آن عاجز بودند و انقلابی که به غرب وشرق نشان داد هرگز در این نظام مبتنی بر حاکمیت خداوندی، بن بست وجود ندارد. حضور کم نظیر در پای صندوقهای رأی در دوم خرداد 76 آن هم برای کشور نوپا و انقلابی که همه قدرتهای غرب و شرق را در ضدیت و تقابل با خود می بیند در اوج رقابتهای سیاسی و تشکیلاتی ضربه سهمگین مردم سالاری و آزادی رأی و عقیده بر پیکره پوشالی غرب بود را به کما برد. ضمن اینکه نشان داد انتقال قدرت وحق انتخاب برای ملت بسیار منظم و منطقی تر از رژیمهای انتخاباتی غرب صورت می گیرد به آنها تفهیم کرد مادامیکه مردمان این مرز حیثیت نظام و ارزشهای بنیادین خود را در خطر ببیند- به قدرت تمام افکار پلید را شناسایی و منزوی مینماید و لذا رهبر انقلاب به احترام قاطبه مردم و فهم سیاسی مکتبی این حضور را به حماسه تمثیل نمود. اصولأحماسه، طراوت، شیرینی و لطافتی دارد که تداعی آن هرکسی را بر سر ذوق می آورد، چه شده است که یادآوری حماسه دوم خرداد عاقبتی فارغ از عافیت و عزت را به اذهان متبادر میکند. چه شده است که طیف دوم خرداد قدر الطاف و موهبت جمهوریت را ندانسته و با دست خود چاهی را برای خودکشی خود فراهم کرده.
یک بند مقاله شما بنده را شوکه کرد آنجا که از خاتمی و تفسیر زیبایش ازاسلام گفتید البته عجالتا کمی نیز خندیدم. اری اگر در تفاسیر احکام اسلامی دست دادن یک مرد روحانی(سید اصلاحات اقای خاتمی)با زن نا محرم اجنبی با پوشش وقیحانه استحباب دارد میپذیریم که شما صحیح میفرمایید وخوش گویی کردید لیکن به نطر میرسد که سید اصلاحاتتان اینجا را هم. . . هم. شعار زدگی، غرب زدگی و انفعال فرهنگی، تسامح فرهنگی و رفاه طلبی کارگزاران دوم خرداد تنها چند دلیل از عوامل قهر ملت با جریان دوم خرداد بود. همان زمانی که اصلاحا تیها صراحتا توسعه سیاسی را مقدم بر توسعه اقتصادی وفرهنگی خواندند و غافل از آن بودند که اساس انقلاب ایران مبتنی بر فرهنگ غنی اسلام می باشد و از طرفی ملت مظلوم ایران در اوج لبریز بودن کوزه فرهنگ اصیل دینی تشنه شراب ناب کوزه موجود بودند. آنگاهی که محرومیت وفقر اقتصادی در اقسا نقاط کشورمان بیداد میکرد، دوم خردادیها در تفکر دعواها و سهم خواهی سیاسی و غوغا سالاری های غیر متعارف بودند گویی به واقع نمی دانستند که فقط سنگ قبرشان را نتراشیده اند. همان زمانی که دیدگاههای سکولاری صاحب نظران اصلاحات (مجتهد شبستری، بشیریه)دردانشگاهها ترویج پیدا می کرد فقط خودشان نمی دانستند که اشاعه این دیدگاهها معلولی به غیر از عدم مقبولیت برای آنها نخواهد داشت. همان زمانی که نشریات زنجیره ای و نظریه پردازان اصلاحات(عبدی و عبادی)ها تمام قد از فیمینیست دفاع میکردند و مادامیکه تحلیلگران این جبهه نهادهای انقلابی و ریشه دار (سپاه و بسیج)را به باد انتقادهای مغرضانه میگرفتند والبته قدرت ادراک همبستگی مردم با این نهادهای انقلابی را نداشتند وهمان زمانی که ارزشها از تواضع، ساده زیستی و مردم داری به سمت ماشینهای آنچنانی و دکوراسیون های چند صد میلیونی اتاق وزرا سوق پیدا کرد. همان زمانی که وزرا و مقامات اصلاحاتی صرفأ به خاطر مقام وزارت، بورس تحصیلی دکتری میگرفتند دیگر شبهه ای برای رویگردانی ملت باقی نگذاشت. افاضات نورچشمیها ی دوم خردادی (اغاجری)یادمان نمیرود که چطور عنوان میکردند، اسلام پاسخگوی مسائل امروزی نیست، و چگونه می گفتند عاشورا نماد خشونت طلبی است، به چه شکل می گفتند دین افیون توده ها و حکومتها ست. عدم تحلیل صحیح سیاسی و جامعه شناختی جریان دوم خرداد از بطن جامعه عنصراساسی دیگری در از بین بردن طعم حماسه بود، ملت ایران انقلابشان را برای استقلال، هویت و امنیت مادی و معنوی پاس می داشتند این در حالی است که در دوران اصلاحات شاهد نفوذ فرهنگ علیل غربی و حمایت بی چون و چرا از آن وخمودی وزارتخانه های متولی امور فرهنگی بودیم تا جایی که رهبری که حضرتعالی در مقاله خود از ان دم میزنید صراحتأ به وزیر فرهنگ اصلاحات(مهاجرانی)انتقاد کرده و فرمودند در دوران شما حتی یک کار فرهنگی صحیح اتفاق نیفتاده مضافأ اینکه ایجاد فضای امن برای اپوزیسیون خارج از کشور وهمراهی با جولان مخالفین با اصول نظام (ابراهیم یزدی)ها، مغالطه رفتاری با قانون به اسم قانون گرایی، توهین به اعتقادات به طوری که متوسط روزانه 6شبهه به اعتقادات شیعی وارد میکردند، از طرفی عقب ماندگی مفرط دولت ازبرنامه های مصوب اقتصادی و عدم نیل به اهداف توسعه ای و سند چشم اندازو نرسیدن به رشد اقتصادی معین نیز جزوعلتهای ناقصه ای از رویگردانی مردم ازدوم خرداد گردید.
القای سیاست تساهل در سیاست خارجه که نتیجه ای به غیر ازانزوای دیپلماتیک ایران در بر نداشت و اتخاذ سیاست گفتگوی تمدن ها به شیوه تعامل وعقب نشینی در قبال غرب که نتیجه ای به غیر از محور شرارت خواندن ایران از جانب غرب را عاید نشد، اوج تفاوت دیدگاه مردم با مسئولین اجرایی کشور در مباحث سیاست خارجه را نمایان ساخت. پلمپ تاسیسات هسته ای دیگر جام زهرآلودی بود که دوم خردادیها طعم شیرین حماسه 76 را از بین بردند. اقدامی که باعث شد خودمان را در مقام متهم قراردهیم و زمینه جسارتهای غرب را آماده کنیم و هیچ ضمانتی برای خود باقی نگذاریم کما اینکه ملاحظه کردیم که غرب، هرگز به تعهدات خود عمل نکرد. حال شما قاضی ما شوید امروزه1+5خاضعانه ازما میخواهد که اورانیوم بیست درصد را خودشان برای ما تامین کنند لیکن ایران مصمم میباشد که ما دیگر ازشما خرید نخواهیم کرد این در شرایطی می باشد که یقینا شما میدانید در دولت فخیمه اصلاحات، آقایان به هر دری میزدند که اورانیوم غنی شده سه ونیم درصدی را از اروپا بخرند ولی اروپا و هیات مذاکره کننده اروپایی به ما پوزخند میزدند ولذا خواهشمندیم جهت حفظ اسرار خود دیگر از سیاست خارجه صحبتی به میان نیاورید که شاید به ناچار اسرارتان را هویدا کنیم-مردم ایران فراموش نخواهند کرد تقدیم لوایح 2 قلو به مجلس را که باعث افزایش اختیارات رئیس جمهور و حذف نظارت استصوابی می شد. در حالی که این اقدام خلاف روشن با قانون اساسی می باشد، و فراموش نمی کنند چه کسانی لزوم عبور از قانون اساسی را طرح کردند و چه کسانی خروج از حاکمیت را کلید زدند، خروجی که معنای استعفای رئیس جمهور و نمایندگان مجلس بود و استعفایی که بدترین هتاکی به مردم تلقی میشد. استراتژی فتح سنگر به سنگر از جانب اتاق فکر دوم خرداد از خاطر ملت ایران پاک نخواهد شد. ایا می خواهید انکارکنید؟ مبرهن شدن چهره واقعی برخی از بزرگان دوم خرداد در کنفرانس برلین که مأمن هرگونه بی حرمتی به ارزشها، امام و قانون اساسی بود و محملی که ازتجزیه طلبان گرفته تا سلطنت طلبان و ملی مذهبی ها و نمایندگانی ازمجاهدین و مشارکت که همگی هم رأی و هم قسم، ارزشهای انقلاب را به سخره گرفتند. به قول شاعر از کوزه همان تراود که در اوست اساسا به خروجی های دولت خاتمی و نزدیکانش عنایتی داشتید؟ از حجاریان خبری دارید؟ابطحی کجاست؟ بهزاد نبوی چه میکند؟از فاتح، عطریانفر، تاجزاده، اغاجری، رمضانزاده، سروش، کدیور، خبری دارید؟
راستی اخرین مصاحبه کروبی و موسوی یاران غار و رفیقان شفیق سید محمد خاتمی با بی بی سی چه مدت گذشته است؟ به نظرم یا تعریف ولایت مداری را مصادره به مطلوب کردید یا اینکه مواضع افراد فوق و در مقابل انها رهبری را در فتنه 88 در حافظه تاریخی تان تداعی نکردید اما از انجایی که از 8ماه دفاع مقدس فتنه88 زمان زیادی نگدشته واز متنتان هم اینچنین به نظر میرسد که شما انسان مستعدی هستد میتوان گمان برد که بنابر این شواهد، شما دارای حافظه تاریخی خوبی نیز باشید پس. . . ؟ البته در یک بند از متن شما کاملا هم نظرم انجایی که فرمودید هر وقت به تقویم مینگرم دلم اتش میگیرد، باور کنید دل بنده هم میسوزد که چرا این سید شما با ارزشهای ناب این انقلاب که یک روزش سوم خرداد بو اینچنین کرد؟ و چوب حراج به خیلی از غیر قابل فروشهایمان داد؟چگونه به خود اجازه داد به ادعای مقبولیت دوم خردادی, شمش های طلای سوم خرداد را پیش فروش نماید؟ موارد فوق تنها گوشه ای ازبه ذیل کشاندن محتوای انقلاب اسلامی توسط جریان دوم خرداد بود. جریانی که حتی تئوریسین های آن، خود را متهم به محافظه کاری، ملاحظه کاری و انزوای دیپلماتیک میکند چه برسد به اینکه امثال بنده بخواهند انهارا واکاوی کنند. جریانی که در پایان عمر 8 ساله موهبتی غیر از رکود سیاست خارجی شکست پروژه های اقتصادی، و ایفای معظلات شدید اجتماعی و فرهنگی و ورود ادبیات فرهنگی رضاخان را به همراه نداشت البته با شمایی نرم. چراکه رضاخان فرهنگ برهنگی را اجبارأ بر مردم تحمیل می کرد ولی دوم خرداد فرهنگ برهنگی را با تشویق و ترغیب اما آن چیزی که نتیجه ی بی تدبیری دوم خردادیها گردید قبل از هر چیز به قهقرا کشاندن خود جریان اصلاحات بود و به تعبیری خودکشی سیاسی و خلع سلاح کردن خودشان و از طرفی اصالت و قدرت واقعی گفتمان اصیل انقلاب را اثبات نمود و درنهایت حماسه ای را که مردم به آنها به عاریت داده بودند را به راحتی هرچه تمام تر از کف دادندهرچند مقاله فوق را در مدت زمان 2ساعت فراهم کرده و بسیاری از موارد به خاطر ذیق زمان نوشته نشد لیکن به خاطر اینکه دیگران گمان نبرند که سخنشان عین استدلال میباشد مجبور شدم که هرچه سریعتر به مدیر سایت تحویل دهم یقینا در فرصت مناسب به تکلیف خود حول روشنگری به صور دیگر اقدام خواهم نمود و علی الاسلام والسلام.
مجتبی ثابتی
دبیر سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس تهران
تاریخ ایران پر از حوادث تلخ و شیرینیست که یاد آوریش موجب اشک ها و لبخند هایست که با خود هزاران درد و فریاد به همراه دارد.